1دانشجوی دکتری، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند.
2استاد، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه بیرجند، بیرجند.
3استادیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور ، تهران
4استادیار، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه بیرجند، بیرجند
چکیده
چکیده
در خاور ایران زمینلرزههای متعدد تاریخی و دستگاهی خسارت بار گزارش شده است، لذا مطالعات دقیق ریختزمینساختی و پارینهلرزهشناسی نقش مهمی در تهیه مدل لرزهزمینساخت این بخش از ایران دارد. گسل قلعهسرخ با داشتن سابقه لرزهخیزی و شواهد ریختزمینساخت جوان، نمونه مناسبی برای مطالعات پارینهلرزهشناسی است. گسل قلعهسرخ با راستای شمالی ـ جنوبی و طول 57 کیلومتر و سازوکار امتدادلغز راستبر، یکی از گسلهای فعال و لرزهزای بخش شمالی پهنه زمین درز سیستان است. بررسی ریختزمینساختی این گسل با تلفیق دادههای حاصل از بررسی تصاویر ماهوارهای، نقشههای زمینشناسی، مدل ارتفاعی زمین و بازدید میدانی، بریدگی رسوبات کواترنر و جابجایی آبراههها به صورت راست بر را نشان میدهد. به منظور بررسی های پارینه لرزه زمینساختی سایتی با موقعیت جغرافیایی تقریبی ''''25''59°59 شرقی و ''''40''32°33 شمالی، بر روی گسل قلعهسرخ انتخاب شده است. در این سایت یک ترانشه اصلی به طول 21 متر، عمق 5/4 متر و راستای N80°E، و دو ترانشه جانبی جهت جستجوی شواهد بیشتر از عملکرد گسل حفر شده است. مقادیر برآورد شده از ویژگیهای هندسی گسل قلعه سرخ همچون راستا و شیب، برابر N7°W و 72°E است که نشانگر گسلی با سازوکار و لغزش راستالغز راستبر و کمی مولفه معکوس است.
دادههای لرزهای دستگاهی و تاریخی اهمیت زیادی در شناخت ماهیت لرزهزمینساختی یک منطقه دارد ولی استناد به این دادهها به تنهایی نمیتواند گویای واقعیت زمینساختی یک منطقه فعال زمینساختی مانند خاور ایران باشد. علم پارینهلرزهشناسی (Paleoseismology) با بررسی ویژگیهای زمینلرزههای بزرگ به وقوع پیوسته در بازه زمانی هلوسن، دادههای کاملتری نسبت به دادههای تاریخی در اختیار ما قرار میدهد. به اعتقاد Freund (1970)، Tirrul et al. (1983)، Vernant et al. (2004) و Parsons et al. (2006) دگرریختی های خاور ایران وابسته به برش راست بر بین ایران و افغانستان میباشد و بخشی از همگرایی مایل سبب فعالیت گسلهای حاشیه لوت میگردد. Berberian (2000, 2001) با بررسی گسلهای فعال در خاور ایران بر این باور است که گسلهای شمالی ـ جنوبی با سازوکار امتدادلغز راست بر در پایانهها، به گسلهای شمال باختری ـ جنوب خاوری (با مؤلفه غالب راندگی) منتهی میشوند. Walker and Khatib (2006) تکتونیک فعال در ناحیه بیرجند را نتیجه تاثیر متقابل روندهای گسلی اصلی (شمالی ـ جنوبی و خاوری ـ باختری) میدانند و معتقدند که فرایند انتقال از گسلش امتدادلغز راست بر در جنوب با روند غالب شمالی ـ جنوبی، به گسلش امتدادلغز چپگرد در شمال با روند غالب خاوری ـ باختری، سبب توزیع گسترده گسلش فعال در مناطق بین آنها گردیده است. گسل قلعه سرخ با روند شمالی ـ جنوبی و طول 57 کیلومتر در بخش شمالی پهنه لوت واقع شده است (شکل 1). این گسل نخستین بار در نقشه زمینشناسی 1:100000 (نظری، 1371) و به خاطر نزدیکی به روستای قلعه سرخ (واقع در شمال شرق شهر سربیشه) و با ذکر شواهدی از حرکتهای امتدادلغز راستبر در رسوبات شناسایی و بدین نام معرفی شده است. در این تحقیق ابتدا بررسی اجمالی از گسلش فعال و زمینلرزههای اصلی خاور ایران صورت گرفته و سپس نتایج بررسیهای ریختزمینساختی و یافتههای مقدماتی دستاوردهای پژوهش پارینهلرزهشناسی گسل قلعهسرخ ارائه شده است که اطلاعات نوینی جهت شناخت دقیقتر از چگونگی جنبش جوان این گسل را بیان میکند.
2 ـ زمین شناسی و جایگاه زمینساختی گستره
در سیستم کوهزایی آلپ ـ هیمالایا، توسعه کوههای خاور ایران تحت عنوان زیر پهنه زمین درز سیستان از اهمیت ویژهای برخوردار است. گسل قلعهسرخ در بخش میانی زون زمین درز سیستان واقع شده است. این گستره در برگیرنده نهشتههایی از میانهزیستی و نوزیستی شامل نهشتههای آواری از کرتاسه فوقانی تا الیگومیوسن است که از پدیدههای آتشفشانی پس از کرتاسه تأثیر پذیرفتهاند. این نهشتهها شامل تناوبی از شیل، ماسهسنگ با میان لایههای نازک از سنگ آهک آواری میباشد. واحدهای آتشفشانی حاصل از کشش پوسته (با ترکیب ریولیت، داسیت، آندزیت و بازالت) نیز در پارهای از نواحی رخنمون دارند (نظری، 1371). منطقه قلعه سرخ از نظر لیتولوژی شامل: رسوبات کواترنر، کنگلومرای نئوژن، شیلهای ائوسن و واحدهای آندزیتی میباشد.
3ـ لرزهزمینساخت و پیشینه لرزهخیزی گستره
عامل اصلی تغییر شکل فعال در فلات ایران، همگرایی بین پوسته عربی و اوراسیا میباشد. بر اساس بررسی های انجام شده با GPS، مقدار و سمت حرکت صفحه عربی به سمت شمال باعث ایجاد برش راستبر شمالی ـ جنوبی در شرق ایران میشود (Walker and Jackson, 2002). لذا تغییرشکلهای فعال و اخیر شرق ایران توسط گسلهای امتدادلغز راست بر با روند شمالی ـ جنوبی ایجاد و کنترل میشوند.
شناسایی گسلهای فعال در تعیین میزان فعالیت یک منطقه از نظر تکتونیکی و لرزهزمینساختی مهم میباشند.بررسی زمینلرزههای گذشته یک ناحیه، الگوی لرزهخیزی و سیمای لرزهزمینساختی آن ناحیه را آشکار میسازد. از این رو شناخت عامل و جایگاه رویداد زمینلرزههای گذشته از اهمیت ویژهای برخوردار است (Berberian et al., 1999). لذا در این بخش اشارهای مختصر به رخدادهای لرزهای مهم در منطقه میشود (Ambraseys & Melville, 1982):
- زمینلرزه 9 ژانویه 1493 میلادی نوزاد : این زمینلرزه منطقه کوهستانی مؤمنآباد در شرق بیرجند را در هم کوبید. بیشتر ساکنان روستای نوزاد جان باختند و در مسک نیز بسیاری کشته شدند. گسلش سطحی این زمینلرزه بین نوزاد تا مسک موجب دگرریختی شدید دامنه کوه شد که بعدها به عنوان گسل نوزاد نامیده شد.
- زمینلرزه 15 فوریه 1549 میلادی بیرجند : در طی این رخداد، بیرجند و روستاهای اطراف آن تخریب شد و 3000 تن جان باختند. هیچ سطح شکستی از زلزله شناسایی نشده است.
زمینلرزه 16 فوریه 1941 میلادی محمدآباد: در اوایل شب زمینلرزهای به منطقه تنک جمعیت شمال غرب بیرجند آسیب سنگینی رساند. روستای محمدآباد به کلی ویران شد و 680 تن از ساکنان آن کشته شدند. بزرگی این زمینلرزه، 1/6 در مقیاس ریشتر برآورد شده است و آثار این گسلش هنوز قابل مشاهده است.
شکل 1. نقشه لرزهزمینساخت خاور ایران شامل گسلهای فعال (خطوط قرمز رنگ) و محدودههای کانون سطحی زمینلرزههای بزرگ پیشین. (اقتباس از Berberian etal. (1999)).
- زمینلرزه 10 فوریه 1946 میلادی گیو: اوایل شب زمینلرزه شدیدی در دشت مختاران در جنوب بیرجند را لرزاند. رومرکز این زمینلرزه در روستای گیو واقع شده بود. در اثر این رویداد روستای گیو به کلی ویران شد. این زمینلرزه با گسلش سطحی نیز همراه بوده و آثار آن به صورت پرتگاههای گسلی مشهود بوده است.
- زمینلرزه 1 آوریل 1962م. موسویه: هنگام سپیدهدم 1 آوریل 1962 میلادی، زمینلرزهای خسارتبار (با بزرگی 5/5 در مقیاس ریشتر) تعدادی از روستاهای واقع در شمال بیرجند (موسویه چاهک، چلونک و تاجکوه)، در منطقهای که در اثر زمینلرزه 16 فوریه 1941 در هم کوبیده شده بود، را به ویرانه تبدیل کرد.
- زمینلرزه 31 اوت 1968میلادی دشتبیاض: در اوایل بعد از ظهر 9 شهریور 1347 زمینلرزه فاجعه باری با بزرگی 1/7 ریشتر، خاور ایران را لرزاند و طی آن منطقه وسیعی از شمال غرب قائن آسیب دید. تمرکز اصلی آسیبها در دره نیمبلوک بود که در آن بیش از 2500 تن جان باختند. در دشت بیاض همه خانهها کاملاً فروریخت و 1230 تن از ساکنان آن کشته شدند. یکی از نشانههای بارز این زمینلرزه، حدود هشتاد کیلومتر گسلش سطحی است.
- زمینلرزه 1 سپتامبر 1968میلادی فردوس: در حدود 21 ساعت پس از زمینلرزه دشت بیاض، زمینلرزه شدیدی با بزرگی 4/6 در مقیاس ریشتر، منطقه فردوس را لرزاند و این شهر را تقریباً به کلی ویران کرد.
- زمینلرزه 27 نوامبر 1979میلادی کولی ـ بنیاباد: این حادثه با بزرگی 1/7=Mw، سطح شکستی به طول 60 کیلومتر در بخش شرقی گسل دشت بیاض و در حد فاصل روستاهای چاه زندر و بنیاباد ایجاد کرد. این ناحیه کمجمعیت است و زمینلرزه کشته نسبتاً کمی داشت.
- زمینلرزه 10 می 1997میلادی اردکول: در روز شنبه20 اردیبهشت 1376 زلزلهای با بزرگی 2/7 ریشتر در مقیاس امواج درونی در ناحیهای بین اردکول و حاجیآباد در بخش زیرکوه قاین روی داد. سازوکار غالب گسل از نوع راست بر با مؤلفه فشاری است. این زمینلرزه موجب رخنمون شواهد سطحی گسلش امتدادلغز راست بر اردکول به طول 126 کیلومتر با روند غالب N340 گردیده است.
4 ـ ریخت زمینساخت گسل قلعه سرخ
با توجه به نتایج بازدیدهای میدانی گسل قلعهسرخ، استفاده از تصاویر ماهوارهای، مدلهای رقومی برگرفته از نقشه برداری دقیق با GPS Kinematic ، امکان بررسی ریختزمینساختی جهت پردازش هندسه و سازوکار این گسل فراهم شده است. با حرکت در راستای این گسل، پرتگاهها و نشانههای آشکار زمینساختی قابل مشاهده است. همچنین شبکه آبراهههای جابجا شده در محل عبور گسل، نشانگر مؤلفه غالب راستالغز راستبر در راستای N-S برای گسل قلعهسرخ است (شکل 2).
شکل 2. شواهد عملکرد فعال گسل قلعه سرخ در منطقه جنت آباد. الف: تصویر ماهوارهای از شبکه توزیع آبراههها (خطوط آبیرنگ) و تشکیل پشتههای فشارشی (محدودههای زردرنگ) ایجاد شده در راستای عملکرد گسل قلعه سرخ. ب: بالا آمدگی سمت خاوری گسل قلعه سرخ و تشکیل پشتههای فشاری مسدود کننده در راستای آن. پ: جابهجایی راستبر مسیر آبراهه جوان در راستای گسل قلعه سرخ.
با توجه به شواهد مشاهده شده در تصاویر ماهواره ای، سازوکار گسل قلعهسرخ با طول تقریبی 57 کیلومتر، راستالغز راستبر با کمی مؤلفه معکوس است (شکل 2). به استناد به مشاهدات میدانی شیب گسل قلعهسرخ به سمت غرب است. برشهای توپوگرافی ترسیم شده بر روی دادههای SRTM و بررسیهای دقیق و بزرگ مقیاس میدانی در راستای بخشهای مختلف گسل قلعهسرخ امکان برآورد میزان جابهجایی قائم و افقی را در محل عبور گسل فراهم میکند. البته به دلیل نبود دادهای دقیق از آهنگ فرسایش در منطقه، همیشه مقادیر محاسبه شده از این روش کمتر از میزان واقعی، به ویژه در برآورد جابهجایی افقی است. بر این اساس در 3 محل بیشینه جابجایی قائم و افقی راستبر اندازهگیری شده بر روی ستیغی عمود بر راستای گسل به ترتیب برابر 1±20 متر و 1±150 متر است.
شکل 3. مدل توپوگرافی تهیه شده با GPS Kinematic از افراز گسل قلعهسرخ در نزدیک روستای جنت آباد، جهت بررسی سازوکار گسل و مقدار دقیق جابهجایی افقی و قائم در راستای گسل. خطوط خط چین قرمز و ممتد آبی رنگ به ترتیب مسیر عبور گسل و آبراههها را نشان میدهند. به دلیل بالاآمدگی سمت خاوری گسل، پشتههای فشاری در راستای گسل تشکیل شده است. کادرهای مشکی موجود در شکل محل حفر ترانشهها را نشان میدهد.
به کمک تهیه مدل رقومی برگرفته از نقشه برداری دقیق با GPS Kinematic، امکان بررسی جابهجایی افقی و قائم در راستای گسل جهت محاسبه هندسه (شیب و سمت شیب) و سازوکار گسل قلعهسرخ فراهم شده است. بر این اساس در ساختگاه انتخاب شده جهت حفر ترانشه در ناحیهای موسوم به جنتآباد، جابجایی قائم و افقی راستبر اندازهگیری شده بر روی پشتههای گسلی و آبراهههای جابهجا شده واقع در مسیر عملکرد پهنه گسلی برابر 03/0±5/2 متر و 03/0±14 متر است. محاسبه این مقادیر امکان محاسبه هندسه (شیب و سمت شیب صفحه دگرریختی) و سازوکار گسلش را فراهم میآورد (شکل 3 و 4). گسل قلعه سرخ، یک گسل با سازوکار امتدادلغز راستبر است که جابجایی قائم آن ناشی از مؤلفه فشاری (معکوس) شرق به غرب گسل است.
5 ـ پارینه لرزه شناسی در راستای گسل قلعه سرخ
مطالعه زمینلرزههای به وقوع پیوسته قدیمی بر اساس تفسیر تاریخچه زمینشناسی مناطقی که تحت تأثیر این زلزلهها قرار گرفتهاند، علم پارینهلرزهشناسی نامیده می شود. لذا هدف اصلی از اینگونه مطالعات تعیین زمان، مکان و بزرگای زلزلههای گذشته است. با توجه به آرامش لرزهای حال حاضر گسلهای منطقه مورد بررسی، میتوان فعالیتهای گذشته آنها را توسط مطالعات پارینهلرزهشناسی بررسی نمود. از آنجا که در این نوع از مطالعات، دگرشکلیهای رسوبی سطحی زمین در هنگام وقوع زمینلرزه بررسی میگردد، لذا روشی تقریباً دقیق بوده و امکان بررسی توزیع مکانی و زمانی زمینلرزههای تاریخی را تا گذشتههای دور فراهم میکند. از مهمترین مراحل انجام پژوهش پارینهلرزهشناسی انتخاب محل مناسب به منظور حفر ترانشه است که مستلزم انجام مطالعات ریختزمینساخت دقیق و هدفدار میباشد. بایستی توجه کرد که محل حفر ترانشه به گونهای باشد که در آن مکان رسوبات جوان تحت تأثیر گسلش قرار گرفته باشد و پهنه گسل را بتوان به راحتی تشخیص داد. همچنین به دلیل اهمیت بالای حفظ شواهد زمینلرزههای تاریخی در محل ترانشه، وجود تعادل بین نرخ رسوبگذاری و فرسایش از عوامل مهم در انتخاب مکان مناسب است. جابهجاییهای مشاهده شده در راستای گسل قلعهسرخ به لحاظ ریختزمینساختی گویای فعال بودن این گسل است. جهت پارینهلرزهشناسی بر روی این گسل، ابتدا بر اساس تصاویر ماهوارهای، بازدید میدانی و مشاهداتGPS Kinematic، محل مناسب حفر ترانشه انتخاب و سپس با حفر ترانشه، پدیدههای ساختاری و نهشتههای رسوبی تفکیک و برداشت شده است. پس از انتخاب محل مناسب، با توجه به هندسه و سازوکار گسل، ترانشه به صورت عمود بر امتداد گسل حفر شده است. طول و عمق ترانشه ارتباط مستقیمی به پهنه گسلی (یا افراز گسلی) و نوع حوضه رسوبی درگیر با گسلش موردنظر دارد. در تحقیق حاضر بر اساس بررسی شاخصهای مربوطه، ساختگاه مناسبی با مختصات تقریبی ''25'59°59 شرقی و ''40'32°33 شمالی به منظور حفر ترانشه پارینهلرزهشناسی انتخاب و سپس ترانشهای (T1) به طول 21 متر، عمق 5/4 متر و راستای N80°E (عمود بر راستای گسل قلعهسرخ) حفر گردید (شکل 4). همچنین در فاصله 2 متری در سمت شمالی این محل، ترانشه دیگری (T2) با عمق 5/1 متری جهت رؤیت مجدد صفحه دگرریختی گسل و افزایش اطمینان به شواهد مشاهده شده در ترانشه اصلی، حفر گردید (شکل 5). از طرفی نیز به فاصله 35 متری در سمت جنوبی ترانشه T1 ، ترانشه دیگری (T3) با عمق 2 متر و طول 3 متر در راستای گسل حفر گردید که در آن میتوان شواهد روانگرایی (Liquefaction) را در دیوارههای ترانشه مشاهده کرد (شکل 6). محل ترانشههای حفر شده بر روی گسل قلعهسرخ در شکل 4 نشان داده شده است. این ترانشهها در جایی که گسل قلعه سرخ رسوبات آبرفتی جوان را بریده و موجب ایجاد افراز گسلی به ارتفاع حداکثر سه متر به سمت خاور شده است. بعد از مرحله یکسانسازی دیواره جنوبی به کمک برسهای پلاستیکی، ترانشه به فواصل کنتوری نیم متری گریدبندی شده است. در ترانشه T1 اثر عملکرد گسل به خوبی قابل مشاهده است. به گونهای که تعدادی از واحدهای زمینشناسی موجود در فرادیواره گسل را در بخش فرودیواره نمیتوان مشاهده کرد که حاکی از اثر مؤلفه فشاری گسل از سمت خاور است (شکل 4). بر اساس نتایج حاصل از حفر ترانشه، گسل دارای راستای N7°W و شیب 72 درجه به سمت خاور میباشد.
شکل 4. تصویر دیواره جنوبی ترانشه اصلی (T1) حفر شده بر روی گسل قلعه سرخ به همراه لوگ ترسیم شده (پایین).
نهشتههای رسوبی موجود در ترانشه بر اساس تفاوت جنس، رنگ، اندازه دانهها، جورشدگی و سختی به 6 واحد تفکیک شده است که از لحاظ محیط رسوبی از نهشتههای آبرفتی، کانال فرسایشی و کوهرفتی(Colluvial) تشکیل شده اند. ماهیت این واحدها به شرح ذیل است (نام واحدها در شکل 5 نشان داده شده است):
- واحد 1: نهشتههای خاکستری تا نخودی روشن که دارای دانهبندی بسیار ریز میباشد. این واحد بهخاطر نزدیکی به اسکارپ گسلی، غالباً رسوبات حاصل از فرسایش و متشکل از تناوب رس و سیلت و فاقد لایهبندی میباشد.
- واحد 2: نهشتههای قهوهای روشن تا نخودی تیره فرسایشی متشکل از تناوب رس، سیلت، مقدار کمی گل و دارای لایهبندی نسبی.
- واحد 3: لایه ماسهای درشتدانه خاکستری تا قهوهایتیره، زمینه ماسهای سیلتی، دارای لایهبندی و جورشدگی خوب.
- واحد 4: لایه ماسهای ریز دانه خاکستری تا قهوهای روشن و دارای لایهبندی ضعیف و جورشدگی خوب.
- واحد 5: نهشتههای قهوه ای روشن که فاقد لایهبندی میباشد. این واحد غالباٌ از گل رس تیره رنگ است و متناسب با پهنه گسلی انتظام یافتهاند.
- واحد 6: نهشتههای نخودی رنگ که دارای ماهیت Colluvium است.
شکل 5. تصویر دیواره جنوبی ترانشه T2 حفر شده بر روی گسل قلعه سرخ به همراه لوگ ترسیم شده با رنگ های مختلف (پایین) جهت رویت بهتر و مجدد صفحه دگرریختی گسل و افزایش اطمینان از یافتههای ترانشه (T1).
شکل 6. مشاهده پدیده روانگرایی (Liquefaction) در ترانشه (T3) حفر شده عمود بر راستای گسل. جهت مشاهده بهتر این پدیده، در تصویر پایین به صورت شماتیک نشان داده شده است.
در این پژوهش، بر اساس روابط موجود (Wells and Coppersmith, 1994) و دادههای حاصل از محاسبه میزان جابجاییها، بزرگای زمینلرزههای دیرینه را بررسی نمودهایم. این روابط مبتنی بر سازوکار گسلهها است که با توجه به داشتن مؤلفه معکوس در گسل راستالغز قلعه سرخ، از رابطه زیر استفاده میکنیم.
FR :Mw=6.64+0.13Log (AD)
که در این رابطه FR و AD به ترتیب بزرگای محاسبه شده برای گسلهای معکوس و میانگین جابجایی بر حسب متر است.
بر اساس جابجایی شاقولی تجمعی قابل مشاهده بر روی لوگ ترانشه به مقدار بین 25 سانتیمتر تا 230 سانتیمتر، میتوان بزرگای بیش از 5/6 ریشتر را برای زمینلرزههای دیرینه بر روی گسل قلعه سرخ در نظر گرفت.
6 ـ محاسبه نرخ لغزش در راستای گسل
از نظر ساختاری جابهجایی در راستای گسلهای امتدادلغز شرق ایران ارتباط مستقیمی با نحوه تغییرشکل و میزان کوتاه شدگی در ایران دارد. به این مفهوم که به علت صلب بودن بلوک افغانستان، حرکت به سوی شمال ایران مرکزی تنش برشی را در خاور ایران ایجاد میکند که این تنش به نوبه خود موجب حرکت امتدادلغز راست بر گسلهای این بخش از ایران میگردد (Walker and Jackson, 2004)). از طرفی نیز، زمان فعالیت اکثر گسلهای فعال ایران، مربوط به 5 میلیون سال اخیر است (Falcon, 1974) و بر این اساس جهت تخمین نرخ نسبی لغزش در راستای گسل، این زمان در نظر گرفته میشود.
در این تحقیق با استفاده از مشاهدات GPS Kinematic، تصاویر ماهوارهای و مشاهدات صحرایی، جابجاییهای زمینشناسی (انحراف مسیر آبراههها و واحدهای لیتوژیکی) بر روی گسل قلعهسرخ اندازهگیری شده و سپس نرخ لغزش برای آن برآورد شده است. میزان جابهجایی برای گسل قلعه سرخ در 7 ناحیه که در آنها به وضوح میتوان برش و جابهجایی راست بر را مشاهده کرد، اندازهگیری گردیده شده است. در جدول 1 دادههای اندازهگیری نرخ لغزش زمینشناسی را بر اساس پارامترهای مختلف ارائه شده است.
جدول 1. نتایج اندازهگیری مقادیر جابهجایی زمینشناسی و شواهد عملکرد گسل قلعه سرخ.
شاخص استفاده شده جهت تعیین میزان جابجایی
واحد پیروکسنیت
(به سن به سن اوایل کرتاسه پسین)
مسیر آبراهه
(به سن کواترنر)
مسیر آبراهه
(به سن کواترنر)
مسیر آبراهه
(به سن کواترنر)
مسیر آبراهه
(به سن کواترنر)
مسیر آبراهه
(به سن کواترنر)
مسیر آبراهه
(به سن کواترنر)
میزان جابجایی مشاهده شده
(m)
m 10000
m 75
m 45
m 30
m 12
m 4
m 10
نرخ لغزش
(mm/yr.)
2/0ـ 1/0
7 ـ نتیجه گیری
در این تحقیق ویژگیهای هندسی و سازوکار جوان گسل قلعه سرخ را با دقتی قابل توجه به عنوان بخشی از گسل با درازای حدود 57 کیلومتر ارائه شد. بررسیهای ریختزمینشناسی و پارینهلرزهشناسی بر روی این گسل حاکی از جنبایی این گسل در بازه زمانی پلیوستن پایانی ـ هلوسن دارد. بر اساس نتایج مشاهدات GPS Kinematic، تصاویر ماهوارهای و مشاهدات صحرایی، نرخ لغزش تعیین شده برای این گسل mm/yr. 2/0 ـ 1/0 است. بر اساس جابجایی شاقولی تجمعی قابل مشاهده بر روی لوگ ترانشه و شواهد رسوبی موجود در ترانشه حفاری شده بر روی پهنه گسیختگی زمینلرزهای گسل قلعهسرخ، میتوان بزرگای بیش از 5/6 در مقیاس ریشتر را برای زمینلرزههای دیرینه بر روی گسل قلعه سرخ در نظر گرفت.
مراجع
منابع :
-خطیب، مم.، 1377. هندسه پایانه گسلهای امتدادلغز (با نگاهی ویژه به گسلهای خاور ایران)، رساله دکتری، دانشگاه شهید بهشتی.
-نظری، ح.، 1377. نقشه 1:100000 زمین شناسی سربیشه. سازمان زمین شناسی کشور.
- Ambraseys, N.N., Melville, C.P., 1982. A history of Persian earthquakes. Cambridge University press, Cambridge, UK, 219pp.
- Berberian, M., Jackson, J.A., Qorashi, M., Khatib, M.M., Priestley, K., Talebian, M., and Ghafuri-Ashtiani, M., 1999. The 1997 May 10 Zirkuh (Qa´enat) earthquakes (Mw=7.2): faulting along the Sistan suture zone of eastern Iran. Geophys. 136.
- Berberian, M., Jackson, J. A., Qorashi, M., Talebian, M., Khatib, M. M., and Priestley, K., 2000. The 1994 Sefidabeh earthquakes in eastern Iran: Blind thrusting and bedding-plane slip on a growing anticline, and active tectonics of the Sistan Suture zone, Geophys. J. Int.,142, 283-299.
- Berberian, M., Yeats, R.S., 2001. Contribution of archaeological data to studies of earthquake history in the Iranian Plateau. Journal of Structural Geology 23, 563-584.
- Freund, R., 1970. Rotation of strike slip faults in Sistan, southeast Iran. Jour. of st. geology.
- Parsons, B., Wright, T., Rowe, P., Andrews, J., Jackson, J., Walker, R., Khatib, M.M, Talebian, M., Bergman, E. and Engdahl, E.R., 2006. The 1994 Sefidabeh (eastern Iran) earthquakes revisited: new evidence from satellite radar interferometry and carbonate dating about the growth of an active fold above a blind thrust fault, Geophys. J. Int., 164.
- Tirrul, R., Bell, I. R., Griffis, R. J., Camp, V. E., 1983. The Sistan suture zone of eastern Iran. Geological Society of America Bulletin 94, 134-150.
- Vernant, P., Nilforoushan, F., Hatzfeld, D., Abbassi, M. R., Vigny, C., Masson, F., Nankali, H., Martinod, J., Ashtiani, A., Bayer, R., Tavakoli, F., Chéry, J., 2004. Present-day crustal deformation and plate kinematics in the Middle East constrained by GPS measurements in Iran and northern Oman. Geophysical Journal International 157, 381-398.
- Walker, R., Jackson, J., 2004. Active tectonics and late Cenozoic strain distribution in central and eastern Iran. Tectonics 23, TC5010.
- Walker, R.T., and Khatib, M.M., 2006. Active faulting in the Birjand region of in eastern Iran. Tectonics, 25, 1-17.
- Walker, R.T., Gans, P., Allen, M.B., Jackson, J., Khatib, M.M., Marsh, N., Zarrinkoub, M., 2009. Late Cenozoic volcanism and rates of active faulting in eastern Iran. Geophysical Journal International 177, 783–805.
- Wells, D. L., Coopersmith, K. J., 1994. Emprical relationships among magnitude, rupture length, rupture area, and surface displacement. Bull, Seismo. Soc. Am. (84): 974-1002.